true

نودژنیوز :توی این تنور داغ انتخاباتی که در حال آمدن می باشدشاعران چند به طنز پردازی رو آوردن هدف طنز خنداندن مخاطب نیست؛ بلکه خنداندن وسیلهای است تا طنزپرداز از طریق آن حرفهای جدی خود را به شکلی تأثیرگذار مطرح کند. در آستانه انتخابات کاندیداهای محترم شورای شهر و روستا هرکدام با صد راه و روش سعی در کسب بالاترین رای دارند و وعده های رنگارنگ تنور انتخابات را گرم میکند. بعد از انتخابات و مشخص شدن نتیجه، هفته های اول منتخبین به نوعی تحرکاتی دارند اما رفته رفته خیلی ها به نوعی از صحنه و انظار عمومی خارج میشوند و البته این در خیلی از شهرها و روستاها صدق میکند.شورای شهر و شورای شهرستان ……. بگذریم از این حرفهاکه….،در زیر تعدای از این اشعار را می بینیم .
شعر طنز انتخاباتی
من اگر ” شورا ” برم یک ماهه محشر می کنم
” کوچه ها ” را سنگْ فرش از جنسِ مرمر می کنم
وضـــــــع ” آب و گازتان ” را هم اگر رَأیَم دهید
مثل آب و گاز تهران ، بلکه بهتـــر می کنم
” خانه ” می سازم بـــــرای تک تک مستأجران
خانه ها را خِشتْ خِشتش ، زیوَرَش زر می کنم
غصه ی ” مرداد ” اگر داری که گرمایش زیـاد…
با هزاران اِسپِلیت آن را چو آذر می کنـــم
آنتن “همــراه اول” ، باندِ “ایرانسل” ، سریع…
می شوم پی گیر و با لنــدن برابر می کنم
با دو صد مَن عطر بیکِ اصـل و نابِ خارجی
جایْ جایِ شهرمان را بس معطــر می کنم
آن ” قره آغاج ” را هر طور باشد ، می خرم
بعد از آن فکر مجوز های بنـــــدر می کنم
آن “نماینــــــده” ، اگر قولِ مُساعد را نداد…
چار چرخ خودرو اش (بنز است؟) پنچر می کنم
” پایه یک ” هستی اگر بیکار می باشی ، تو را
روز اول صاحـــــب صد بنز و خاور می کنم
هر چه ” گنجشک” است در اطراف و در باغات هم
هفته ی اول تمامش را کبوتـــــر می کنم
عکس های گاو و بز، مرغ و خروسان شما…
می بَرَم تهران و نقـــــش روی ” تمبر” می کنم
—————
رایتان نزد خدا مشکور باد-از شمایان چپزدنها دور باد!
انتخابات نهم در پیش روست
انتخابات مهم در پیش روست
فرق دارد انتخابات این دفه
نیست اوضاع این دفه آنقدر سه!
نامزدهایی ردیف از چپ به راست
توی چشمانداز آرا شماست
انتخاباتی هوای تازه دار
انتخاباتی در و دروازه دار
انتخاباتی پر از سازندگی
آنقدر تا روز و شب از اون بگی!
رایتان نزد خدا مشکور باد
از شمایان چپزدنها دور باد!
راست باید بود در قول و عمل
ورنه میافتید ناگه در هچل
اسب را آرام هی کردن خوش است
جاده را از راست طی کردن خوش است
هر طرف میآید آوازی به گوش
شهرها پر میشود از جنب و جوش
ای وطن میسازمت با علم و فن
هست این در راس تبلیغات من
من موافق با وفاق ملیام
من خودم یک اتفاق ملیام
دولت عشقم ولی مستعجلم
چیزهای خوب میخواهد دلم
زیر پاتان فرشهای دستباف
ریخت خواهم بعد از این بیاختلاف!
گرچه من قالی نمیبافم ولی
مینشینمگاه روی صندلی
وضع تبلیغات خیلی جالب است
غالبا در یک حدود و قالب است
نامزدها را بسنج از هر طرف
بعد در یک حوزه وایسا توی صف!
هر چه اوضاع دلارت هم بده
رای خود را مفت از چنگت مده
صد تراول آن هم از نوع صدی
گر به تو دادند از دستش ندی
گرچه مانند وطن ذی قیمت است
در حقیقت رای تو بیقیمت است!
هیچ شهری بیدر و دروازه نیست
قیمت رای تو را اندازه نیست
ای فدای رای تو صندوق من
رای تو زیباترین معشوق من
ناصر فیض/مجموعه طنز «نزدیک تهِ خیار»/ نشر سوره مهر
۲- وعده های انتخاباتی:
گربه مجلس راه یابد پای من
هرچه ویرانی است عمران می کنم
مشکلات شهرتان را رتق و فتق
پشت میز و پشت فرمان می کنم
کوچه های تنگ را هر شب فراخ
هرچه بن بست است دالان می کنم
چاله های شهر را چاه عمیق
هرچه دالان را خیابان می کنم
هرکه وکیل شد فقط این کرد و رفت
من اگر وکیل شوم آن می کنم
مردها را اهل تجدید فراش
لطف ها در حق نسوان می کنم
شاعران شهر را در خانه ام
هفته ای یک بار مهمان می کنم
تا که کار خلق فورا حل شود
کارمندان را دو چندان می کنم
گر رقیبانم به من فرصت دهند
چاره ی کمبود سیمان می کنم
می کنم هی کارهای خوب خوب
دشمنانم را پشیمان می کنم
مثل اقشار ضعیف اجتماع
نوش جان سویای سبحان می کنم
هم صدایی هم دلی هم زیستی
با سرای سا لمندان می کنم …
باباجون خسته شدم ..قافیه ها ته کشید ….به من رای بدین دیگه …
دم همتون گرم
———–
من کـنـون کـاندیـد شـورا گشته ام عـاشـق تـبلـیـغ و غـوغـا گـشتـه ام
آرزو دارم بـه رأی بـی شـمـار تا کـه روشن گـردد این شب های تـار
یک سـتاد خـوب بـر پـا می کنـم عـکس زیـبـایـی مـهـیـا می کـنـم
در کنـار آن هـمـه عـکسِ رُتـوش بـس شـعار خوب می آیـد به گـوش
کـوچه هـا را من خیابـان می کنم خانـه ها را بـاغ و بُسـتان می کنـم
چالـه هـای شهـر را پُـر می کنـم شـیـب های تـنـد را سُر می کـنـم
گَر به من رأی می دهید ای دوستان مـهدِ کـودک مـی زنـم در بـوستـان
می دهـم شـامی همـه اهلِ محـل یـک زن زیـبـا دهـم مـرد کـچَـل
ورزشِ ایـن شـهـر را رونـق دهـم تـیـم بَـسکـت را نـشـانـم در بـرم
می دهـم افـزایـشی سـهـمِ زنـان در ریـاسـت هـای خُـرد و هـم کـلان
از مـدیـر زن حـمـایـت می کـنم بـا حـقـوقی کـم قـنـاعـت مـی کنم
دختران را مـن هـمه شـوهـر دهـم یـک پـرایـد و سکّـه و گـوهـر دهـم
وامِ مـسکن را کـمی آسـان کـنـم هـم زمـیـن و بـاغ را ارزان کـنـم
گَر رسـد سرمایـه ای افـزون و خوب بـرج مـیـلادی بـسـازم در جـنوب
یـک حـقیقـت را بـگـویـم ای عـزیز نیست سرمـایـه در ایـن جا یک پشیز
کـیسه ها از پـول خـالی گشتـه است یـا که شاید ماسـت مالی گـشته است
ایـن هـمه بـرنامـه ها بـا آب و رنـگ کـاردانـی خـواهـد و صـبـر و درنـگ
چـون نـظـارت نیـست بر گفـتار مـا وعـده دادن سـاده بـاشـد ، هـر کـجا
از شـعـار و وعـده های بـی اسـاس هـم دگـر خستـه شـدم هم عاس و پاس
پس هـمان بـهـتر نشینــم در کـنـار ایـنـقـدر خـالـی نـبـنـدم بـا شـعـار
false
true
true
true